دکتر حسین باقر زاده
شنبه 3 فروردين 1392
اگر مجازات اعدام در ترکیه در سال 2002 لغو
نشده بود، امروز عبدالله اوجالانی نبود که فرمان صلح به هوادارانش بدهد، و مردم
ترکیه اعم از کرد و ترک میبایست برای سالیان نامعلومی همچنان هزینه سنگین
خونریزیهای ناشی از ادامه برخوردها و تنشهای نظامی در منطقه کردستان را بپردازند
دیروز (اول فروردین) در دیار بکر بزرگترین شهر
کردنشین ترکیه جشن بزرگی بر پا بود. سدها هزار نفر از ساکنان منطقه در مرکز شهر
اجتماع کرده بودند و به رقص و پایکوبی پرداختند. این جشن فقط به خاطر نوروز نبود.
مردم در این محل جمع شده بودند تا در این عید بزرگ پیام عبدالله اوجالان رهبر
زندانی حزب کارگران کرد ترکیه (پکک) را بشنوند، و وقتی نمایندگان پارلمان ترکیه
از حزب «آشتی و دموکراسی» پیام صلح و آشتی اوجالان را خواندند جمعیت یکپارچه به
هیجان در آمد و مردم نوروز سال جدید را با امید به آیندهای صلحآمیز جشن گرفتند.
اوجالان در پیام خود از اعضای مسلح پکک
خواسته است که سلاحهای خود را خاموش کنند و از خاک ترکیه خارج شوند. به گفته او
زمان آن رسیده است که به سیاست اولویت داده شود و خواستههای مردم کرد از راههای
سیاسی دنبال گردد. او در عین حال تأکید کرده که این به معنای پایان یافتن مبارزه
نیست و بلکه آغاز شیوهای نو از مبارزه است که تا تحقق حقوق همهی مردم و استقرار
دمکراسی ادامه خواهد یافت.
تنها مردم دیار بکر نبودند که از این پیام
استقبال کردند. رهبری پکک که در شمال عراق مستقر است نیز به نوبه خود آمادگی خود
را برای اعمال آتشبس به صورتی که در پیام اوجالان آمده اعلام کرده است. و بدین
ترتیب جنگ خونین و فاجعهباری که نزدیک 30 سال بین پکک و دولت ترکیه جریان داشته
و دهها هزار نفر تلفات نظامی و غیر نظامی از خود بر جای گذاشته است میرود که
وارد مرحلهای سیاسی بشود و روند صلح و آشتی بین کردها و دولت و مردم ترکیه آغاز
گردد.
ولی اوجالان کیست و از کجا این پیام سرنوشتساز
را به مردم رسانده است؟ او از سال 1999 که به وسیله یک گروه کماندویی ترکیه در
کنیا دستگیر و به ترکیه برده شد در زندانی انفرادی در جزیره امرالی ترکیه به سر میبرد.
اوجالان که برای 15 سال مبارزه مسلحانه و خونینی را علیه دولت ترکیه رهبری کرده
بود در دادگاه به اعدام محکوم شد و افکار عمومی جامعه ترک و به خصوص خانوادههای
سربازان و غیر نظامیان ترکیه که در درگیریها یا حملات نیروهای پکک کشته شده
بودند بر اعدام هر چه سریعتر او فشار وارد میآوردند. در این شرایط اعدام اوجالان
قطعی به نظر میرسید و هر زمان احتمال اعدام او مطرح بود.
ولی دولت ترکیه به رغم این که به شدت علیه پکک
میجنگید و کمترین رغبتی برای کنار آمدن با خواستهای مردم کرد نشان نمیداد در اعدام
اوجالان تعلل کرد. دولت ترکیه تشخیص داده بود که کشتن اوجالان گرچه ممکن است
احساسات انتقامجویانه خانوادههای قربانیان ترک را ارضا کند ولی در مقابل میلیونها
کرد ستمدیده طرفدار او را به خشم خواهد آورد و به آتش انتقام بزرگتری در بین
آنان دامن خواهد زد. شاید هم این اندیشه در بین دولتیان جا افتاده بود که با زنده
نگهداشتن اوجالان روزی ممکن است بتوان از موقعیت و نفوذ او برای پایان بخشیدن به
خونریزی بهره گرفت - نتیجهای که از کشته او هرگز به دست نمیآمد.
ترکیه از مدتی پیش از این جریان خواستار پیوستن
به اتحادیه اروپا بود و یکی از شرایط تأمین این خواست بهبود وضع حقوق بشر، به خصوص
حقوق اقلیت کرد، و لغو مجازات اعدام بود. مجازات اعدام در آن هنگام در ترکیه وجود
داشت و گر چه در اکثر موارد محکومان به اعدام به دلایل مخففه از این مجازات رهایی
مییافتند در مورد آقای اوجالان به سختی میشد دلیلی برای تخفیف حکم پیدا کرد.
دولت ترکیه در یک دو راهی بزرگ قرار داشت: یا در برابر فشار افکار عمومی، و به
خصوص خانوادههای قربانیان ترک، حکم اعدام اوجالان را به اجرا بگذارد و عواقب
خونین آن را بخرد یا راه حلی حقوقی برای جلوگیری از این کار پیدا کند.
این راه حل فقط در لغو مجازات اعدام وجود داشت
- با وجود مجازات اعدام، خودداری از اجرای حکم اعدام کسی که از دید غالب در بین
ترکها مسئولیت خون هزاران نفر را به عهده داشت هیچ قابل توجیه نبود. و دولت ترکیه
با استناد به خواست اتحادیه اروپا که لغو مجازات اعدام را از شرایط عضویت در این
اتحادیه قرار داده بود توانست این قانون را در پارلمان ترکیه به تصویب برساند. و
به این ترتیب، ترکیه نه فقط گامی بزرگ به سوی پیوستن به جامعه انسانی «ضد اعدام»
برداشت و بلکه امکان حرکت تاریخی امروز را برای 14 سال پس از آن واقعه حفظ کرد.
کافی است بیندیشیم اگر آن روز عبدالله اوجالان
اعدام شده بود اکنون برای چند و چندین سال دیگر مبارزه خونین پکک و دولت ترکیه
ادامه مییافت و چه بسا هزاران نفر دیگر باید در خاک و خون میغلتیدند. و چه
کشورهای دیگری (به خصوص ایران) که با اعدام و کشتار رهبران سیاسی نیروهای مخالف
خود (اعم از مسلح و نامسلح) امکانات صلح و آشتی را در آینده از بین بردهاند و به
آتش جنگ و درگیری دامن زدهاند. آیا، فیالمثل، کشتن رهبران پیاپی حزب دموکرات
کردستان ایران (قاسملو و شرفکندی) به دست مأموران جمهوری اسلامی بهترین زمینهساز
بروز و رشد سازمانهای مسلح (مانند پژاک) و درگیریهای خونین در منطقه کردستان
ایران نبوده است؟ و آیا اعدام عبدالملک ریگی به خونریزیهای بیشتر نینجامیده است؟
او به طرفدارانش پیام داده بود که عملیات مسلحانه را قطع کنند و آنان پاسخ مثبت
داده بودند، ولی وقتی رژیم او را اعدام کرد آنان به انتقام خون او عملیات خود را
از سر گرفتند.
زنده نگاه داشتن عبدالله اوجالان یکی از ارزندهترین
اقدامات دولت وقت ترکیه و آیندهنگری آن در جهت منافع ملی ترکیه بوده است. این کار
تنها با لغو مجازات اعدام عملی بود. در غیر این صورت هیچ راه توجیهپذیری برای
خودداری از اعدام کسانی مانند او که در دادگاه مسئول خونریزیهای زیادی شناخته
شدهاند وجود نداشت. اگر مجازات اعدام در آن هنگام در ترکیه لغو نشده بود، این
امکان وجود داشت که در طول سالهای بعد با عوض شدن دولتها و شرایط، حکم اعدام او
به اجرا در آید. تنها راه تضمین این که روند صلح بین دولت ترکیه و پکک روزی
مانند امروز آغاز شود لغو مجازات اعدام در ترکیه در سال 2002 بود.
و چه طعنهآمیز که امروز نخستوزیر اسلامگرای
حاکم در ترکیه در عین این که سعی دارد از فرصت پیش آمده برای صلح به نفع خود بهره
سیاسی بگیرد اندیشه بازگرداندن مجازات اعدام را در سر میپروراند! آیا او که امروز
از مجازات اعدام برای کسانی که به گفته او در «حملات تروریستی» نقش داشتهاند سخن
میراند اندیشیده است که اگر آن روز این ئوع مجازات بر قرار بود عبدالله اوجالان مشمول
چنین حکمی شده بود و امروز او وجود نداشت که فرمان صلح به هوادارانش بدهد - و در
نتیجه، ترکیه تحت حکومت او میبایست برای سالیان نامعلومی همچنان هزینه سنگین
خونریزیهای ناشی از ادامه برخوردها و تنشهای نظامی در منطقه کردستان را بپردازد؟
Published from gooya news
{http://news.gooya.com}
Copyright © 2009
news.gooya.com
All rights reserved for the
original source
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر